شوق عشق
آن شکوه بی مثال زیبایی که فقط از برای بودن هست، گر که بی فاصله عشق سر بدهد، از شکوه عشق می ماند.
آن پرنده ای که آزاد است و می نوازد آوایش، گر به بند کشی، نمی خواند او فقط شکوه آوازش، خارج از بند و دربندی است.
آن مسافری که خسته و زار، بی نشان پیاده شود، با کدام دربستی عقد بندد که رو به آن نشان.