ارزوهای محال...

داشتنت برایم بس زیباست، ولی می دانم ندارمت بجز نوایی که لحظاتی مرا به عمق دریایی می برد که تنها ماهیانی نفس می کشند که در عمق زاده شده اند.

بودن با تو برایم زندگی عاشقانه ای است که ستونهایش نیایشهایم و طاق آسمانش نگاه زیبای توست نگاهی که خورشید را در کسوف فرو برده و او هم هم مات و مبهوت تو نشسته تا به او لبخندی بزنی.

تو عشقی که عاشقت مانده ام، عشقی که فریاد با تو بودنم آغوشم را برای همیشه باز نگه داشته است.

داشتنت سکوتی است پر از فریاد. فریادی که افق را شکسته و شفق را پر از آه نبودن در کنارت کرده است.

تو بهترین آوازی که آوازم می دهی و یادم داده ای که برایت بنوازم آوازی که عمق فریادت، صدای محبت است. 

با بزرگان...

با زمان قرار همزیستی مسالمت آمیز گذاشته ام که نه او مرتبا مرا دنبال کند و نه من از او فرار کنم، بالاخره روزی بهم خواهیم رسید. ( ماریو لاگو )

 

هرگز در مسیر پیموده شده گام برندارید، زیرا این راه تنها به همان جایی می رسد که دیگران بسیار رسیده اند. ( گراهام بل )

 

در عشق همیشه قطره ای جنون هست و در جنون همیشه قطره ای عقل. ( فردریک نیچه )

 

گذشت زمان بر آنان که منتظرند بسیار کند، بر آنان که می هراسند بسیار تند، بر انان که زانوی غم به بغل می گیرند بسیار طولانی، بر آنان که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه و بر آنانی که عشق می ورزند زمان را آغاز و پایانی نیست. ( ویلیام شکسپیر )

 

درک زندگی تنها با نگاه به گذشته میسر است، اما زندگی کردن تنها با نگاه به آینده. ( سورن کیرلگارد )

 

کسانی هستند که با من صحبت می کنند و ما به آنها گوش نمی دهیم، کسانی هستند که ما را می آزارند و جرأت ماندگاری باقی نمی گذارند، اما کسانی هم هستند که سر راه زندگی ما قرار می گیرند و مهر و نشانشان را برای همیشه بر ما می گذارند. ( سیسیلیا میرلز )

قلب شیشه ای

راستی چرا قلب با این که از شیشه نیست، ولی شکستنی است؟

شاید بتوان هر شیشه ای را شکست، ولی هر قلبی را نمی توان شکست، بجز قلبهایی که بسیار لطیف، دوست داشتنی ولی زود رنج، عاشق، دلدار و مواردی از این قبیل باشد که زود می شکنند.

و تو ای قلب من، مشکن که فقط تپشهای توست که مرا زنده نگه داشته است.

شکستنت، مردنم و ترمیم قلب شکسته ات، وا اسفا که بسیار سخت است. بمان و صبورانه در انتظار فرداها بمان که قلب تو راهنمایی باشد برای ادامه مسیرهایی پر پیچ و خم و پر از صداها و سنگهای بزرگ.

احساست زیباست، ولی زیبا تو ایی که احساسی زیبا می آفرینی، بغض صداهایت تپش قلبم را می کاهد و خنده ملیحت، مرا می سازد.  

فدای قلب بلورت که به حرفهایی شکستنش به گوش می رسد، حرفهایم را باور کن که تو زیباترین زیبایی و من نخواهم گذاشت قلبت حتی ترکی هم بردارد. ولی افسوس که قلب تو همیشه دست من نیست.

قلب تو عشق من است، من به صدایش خوابم

    این صدا، سرعت لالایی تو نیست، کل شده اندامم

تار و پودم نفست، هستی من توایی کار و کسم

    مشکن قلب خودت، چون که منم می شکنم