حسادت یا ...
یکی از آثار حسادت، خشم است و افراد حسود ممکن است به دنبال حسادتي که خشم او را بر افروخته ، اين حسادت را به طور مستقيم يا غير مستقيم ظاهر سازد.
حسادت آثار جسمي و رواني نامطلوبي در فرد حسود ايجاد مي كند که به برخي از آن ها اشاره مي شود:
یکی از آثار حسادت، خشم است و افراد حسود ممکن است به دنبال حسادتي که خشم او را بر افروخته ، اين حسادت را به طور مستقيم يا غير مستقيم ظاهر سازد.
حسادت آثار جسمي و رواني نامطلوبي در فرد حسود ايجاد مي كند که به برخي از آن ها اشاره مي شود:
چنان برده هوش از سر من، که خارج از این هاله چیزی ندارم
خوش است آخر هفته ها، چونکه دائم
نگاهش به نزدیک و من غیر از آن آرزویی ندارم
خدایا، کمک کن، به نزدیکم آید تمام زمان ها
که با چشم، بی سویم و جز به دیدار راهی ندارم
عشایر شاهسون بیشتر در استان آذربایجان غربی زندگی می کنند. این عشایر که بیشترشان ایل شاهسون هستند(شاهسوند)در تابستان به ارتفاعات سبلان کوچ می کنند(ییلاق) ودراواسط مهر ماه به شهرستانهای پایین دست دشت مغان جهت زمستان گذرانی(قشلاق)کوچ می کنند .ایل شاهسون 32 طایفه دارد؛مثل (طایفه مغان لو) که باز خود این طوایف چندین تیره دارد مثل تیره (خیر داپا).
عشایر شاهسون تفاوت چندانی با عشایر بختیاری از نظر فرهنگی ندارد ولی تفاوت فاحشی با عشایر شرق ایران مستقر در کهنوج وجیرفت دارند .عشایر غرب ایران بر خلاف عشایر شرق ازادتر و راحت تر با سنت کنار می ایند، ولی در شرق ایران انان سخت از سنتهای شان پیروی می کنند .گویش عشایر شاهسون اذری است وترک زبان هستند.بزرگشان (اغ ساغ تا) نامیده میشود.وحرفشنوی خوبی از او دارند مرافعات شان به وسیله او حل وفصل می شودبه جان پناهشان الاچیق می گویند وافراد بسیار مهمان دوستی هستند.
چکاوک وار می خوانم، ولی گویند که از فریاد تو بیداد!
خوشا وقتی که در دیدار اول، دیدمت ای یار
بسان عاشقی زیبا ، که از خود بیقرار یار
عجب زیباترین واژه ام گشتی تو ای زیباترین من!
بیا با این شکوه و مستی بی حد به پهلویم که مجنونم، مجنونم من!
نگاه بد ز تو دور باد که از این نگاه ها در هراسانم
مبادا دیگری را رها کرده، بگیرد دستم و من هم تو را تنها گذارم
تو ای زیباترین ترسیم عشق من، تو ای روشنگر امروز و فردایم
به هر لحظه تو را خواهم پرستید، که باشد روشن این امروز و فردایم
امروزم برای زیباترینم و فرداهایم به دست تو، چرا که من لحظه ای بدون تو این فرداها را نمی خواهم
اما ای غریبه...
کسب آگاهی: پی بردن به میزان و اندازه مسیر، راه های طی کردن صحیح مسیر، امکانات لازم و ...
همراهی کردن با تپش: کمک به ایجاد محوطه ای برای تپیدن تا مقصد.
کمک به مقصود: شناسایی گروه خونی، گذشتن از هواهای آلوده در مسیر و ...
دنیا پر از نامردانی است که خود را بهترین توصیف می کنند، ولی بدترین هستند. تاریخ اعصار و دوره های مختلف تاریخی نشان داده است که زمانی که بی تجربه ای بر تجارب دیگر - به حق و یا ناحق- غلبه کند، انتظار شکست برای بسیاری از افراد حتمی است. چرا که نااهل را به مثابه این شعر است که:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود/گرچه با آدمی بزرگ شود
ریخت ظاهری اگرچه نمی تواند شخصیت واقعی فرد را نشان دهد، ولی می تواند گویای بی شخصیتی هایی شود که انتظارش را وعده داده اند. زندگی و معاشرت با چنین افرادی جز سرنگونی چیزی نصیب فرد نخواهد کرد. داستان پوست سگ، نمونه ای از بدترین شکل در زندگی ناهلان است...
اگه به تاریخ زندگی شاهان، فقرا، عاشقان، بی کسان و رویاپردازان کمی تفکر کنی، متوجه می شوی که زندگی با همه ارزشهایش، بی ارزش است. بودن اگر چه هستی است ولی نبودنی را سبب می سازد که با همه آنکه شباویز زندگیت می خواند آنچنان خوابی تو را با خود برده است که هیچ طلوعی روشنی بیداریت را نمی آفریند.
من برعکس همه این خوابها، بیدار شدم و بیداریم آنچنان زیباست که شباویز سحری دائم برایم می خواند. هر چند بلبلان در غمند که به صدایشان توجهی نمی شود ولی آنچنان غرق شباویزم که هیچ صدایی را زیباتر از او نمی یابم.
و شما ای بلبلان زندگی، اگر می خواهید صدایتان را خریداری باشد، برای دنیایی بخوانید که توانسته اید، سکوتش را بشکنید.
هر چند پشت کوه ها رودخانه ای جاری است که از آب زلالش می توان بهره ها برد، ولی من در بین همین کوه ها به چشمه ای رسیده ام که آبش گواراترین آبهاست.