دانشگاه ( درجه علمی یا درجه تفاخر )
تنها برای تو ... R
عشق تو همچون سکه ای درون قلک قلبم افتاد. اگر بخواهم آن را از قلک درآورم نیاز به شکستن قلبم است
دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشام جاری شد...از اشک پرسیدم چرا اومدی؟؟؟گفت:آخه تو چشمات کسی هست که جای من دیگه اونجا نیست
هر شب برو کنار پنجره تا ستاره ها ببیننت . و دلشون بسوزه که ماهشون مال منه!
تجربیات زندگی...
تجربه نشون داده که دخترها برای رسیدن به چیزی دست به کار فیزیکی نمیزنند ! ولی به هر فکر و اقدامی فکری دست می زنند که بتونند کار رو اجرا کنند !
تجربه نشون داده که دخترها برای فهمیدن دوستی طرف مقابل صحنه سازی های مصلحتی می کنند!
تجربه نشون داده که دخترها بیشتر بخاطر حسادت نسبت به کسی ، در مورد کاری تلاش بیشتری می کنند.
تجربه نشون داده که دخترها بیشتر از پسرها از واقعیت فرار می کنند !
تجربه نشون داده که دخترها دیرتر به کسی اعتماد میکنند و بیشتر گول میزنند تا گول بخورند !
( اما به راستی، پسرها چگونه افرادی هستند و اینجانب معتقدم که هر تجربه ای که در مورد دخترها گفته نشد در مورد پسرها صدق می کند... )
شکوه عشق...
روزگاری پیرزنی بود که هوای زندگی تازه به سرش زده بود. هر چند شوهر و بچه هایش در کنارش بودند، ولی سعی می کرد تا با جوانان شهر و دیارش اوقات خود را سپری سازد. شوهر نوازنده گیتار بود و هر زمان که در خانه بود، گیتاری زیبا می نواخت. خانه ای منظم و تقریبا زیبا داشتند. و تمام چیزهایی که لازمه یک زندگی بود، در اطراف آنان یافت می شد، ولی پیر زن هوای دیگری به سرش زده بود. تازه عاشق شده بود. یا از عشق چیزی نمی دانست و یا اینکه عشق را تعبیری داشت که با آن سرخوش تر باشد. در ساعات روز بیشتر وقتش در پارک ها و گذران زندگی در بیرون از عشق خانگی و واقعی سپری می گردید. با اینکه زندگیش خوب سپری می شد و دارای همسری مهربان و اهل هنر بود و کمترین مشکلی هم برای وی در زندگی پیش نیاورده بود، زن هوای دیگری در سر داشت.
به نظر شما چرا پیر زن این احساس را پیدا کرده بود؟
اگر شما جای پیر مرد بودید، چکار می کردید؟
YOU and YOU...
The one who takes your hand but touches your heart is a true friend.
we seldom think of what we have, but always think of what we miss.
I WISH YOU ALWAYS:
AIR TO BREATH, FIRE TO WARM YOU,
WATERTO DRINK
AND
THE EARTH TO LIVE IN.
THANK YOU FOR LIVE TO ME
خوشبختی و موفقیت
خدا و تلاش خود
خدا فرمود: خودت بايد آنها را رها کنی
از خدا خواستم به من صبر عطا کند
فرمود: صبر، حاصل سختی و رنج است. عطا کردنی نيست، آموختنی است.
از خدا خواستم مرا خوشبخت کند
فرمود: «نعمت» از من، خوشبخت شدن از تو.
از خدا خواستم روحم را رشد دهد
فرمود: نه، تو خودت بايد رشد کنی.
از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم
فرمود: برای اين کار من به تو «زندگی» داده ام.