شاید هیچ چیز در دنیا به اندازه این موضع عذاب آور نباشد که بشکنی دلی را که ساختارش با ساختمان وجودت عجین گشته است. راستی، برای دل شکسته چگونه می توان ماند.

من تمام فکرم در این است که چگونه گریه هایی را به یاد نیاورم که هر لحظه یادم را می آزارد. پیدا کردن زیباترین عقیق ها از دریاهای مواج بسیار سخت است، ولی من بدون غوطه ور شدن در این دریای مواج، عقیقی یافته ام که هر لحظه نگاهش را به دنیایی از صدفهای پر از مروارید دنیا نخواهم بخشید و به همین خاطر دوستش دارم و خواهم داشت. بهترین زمان زندگیم را تقدیمش می کنم تا بداند که گریه هایش را اگر نه نمی خواهم ولی اشکهایش را مرواریدهایی می دانم که می تواند خود دریایی از زیبایی ها را بیافریند. زیباترینم باش که بودنت زیبایی دنیا را برایم نقش خواهد کشید.